مجید کرامتی مقدم
دکتری مدیریت ورزشی
ایرادات محتوایی، ادبی و نگارشی در کتب درسی مقطع ابتدایی
اهمیت دوران دبستان از جهت شکلگیری شخصیت کودکان در این مقطع بر کسی پوشیده نیست.
همین امر میطلبد که بهترین امکانات برای شکوفایی این محدوده سنی فراهم شود. یکی از مولفههای اصلی این کار همانا کتابهای درسی این مقطع میباشد. در بررسیهای قبلی کتب مقطع ابتدایی به ایراداتی فاحش و کملطفیهای قومیتی پرداختم و در این بررسی به ایرادات نگارشی و محتوایی(همچون نداشتن رسمالخطی واحد بین کتب) و اطلاعات و تعاریف مختلف از یک موضوع یکسان اشاره میکنم.
در سراسر کتابهای ابتدایی شیوه یکسانی برای کلمات استفاده نمیشود که همین قضیه باعث سردرگمی دانشآموزان, اولیا و آموزگاران میگردد.
بهعنوان مثال در کتاب فارسی خوانداری پنجم صفحه ۲۳ کلمه سپاسگزارم سرهم آمده در حالی که در همین کتاب صفحه۱۲۵ به صورت سپاسگزارم آمده. یا در کتاب فارسی نوشتاری پنجم صفحه ۲۶ آنکه سرهم و در صفحه ۱۰۶ همین کتاب به صورت آنکه آمده. در کتاب فارسی خوانداری صفحه ۳۵ نگهداری آمده و در صفحه ۸۵ نگهداری! در فارسی خوانداری صفحه ۴۶ دروغگو به این شکل آمده و در کتاب فارسی نوشتاری صفحه۵۶ دروغگو!
این دوگانگی و چندگانگی در نگارش کلمات، مخصوصا درس املا، انشا و فارسی، دانش آموز، آموزگار و اولیاء را به تعجب وا میدارد.
اما این اختلافات مختص به کتب فارسی نیست و در دیگر کتابها هم مشهود است.
کلمه همنشین و همنشین! یا یکدیگر و یکدیگر! آنکه و آنکه! چقدر و چهقدر! تا دلتان بخواهد از این کلمات چند مدلی در کتابهای درسی خصوصا مقطع ابتدایی فراوان است.
علایم نگارشی نیز بهصورت درست و یکسان نیامده که واقعا این سوال مطرح میشود بعد از این همه تغییرات در کتب درسی به جای بهترشدن باید شاهد ضعف ساختاری و نگارشی بود؟
در بررسی دیگر کتب درسی مقطع ابتدایی به تعاریف دوگانه از یک موضوع خاص بر میخوریم که این هم در نوع خود عجیب است.
بهعنوان مثال در صفحه ۵۳ کتاب مطالعات اجتماعی ششم دبستان کاغذسازی را اینگونه بیان میکند: مسلمانان فن کاغذسازی را از چینیها آموخته بودند و آن را گسترش دادند.
اما در کتاب علوم همان پایه ششم صفحه ۱۳ نوشته شده: در حدود ۷۰۰ سال پس از میلاد مسیح مسلمانان در سرزمینی به نام سمرقند از شهرهای ایران قدیم که امروزه جز یکی از شهرهای کشور ازبکستان است، به دانش کاغذ دست یافتند!
واقعا برای دانشآموزان سوال است که بالاخره کدام تعریف درست است و چرا کتابهای درسی ما حتی در یک پایه تحصیلی تعاریف گوناگونی دارند؟
آیا گروه تالیف وزارت آموزشوپرورش که اتفاقا کم هم نیستند به خودشان زحمت بررسی و یکسانسازی کتابهای درسی را میدهند؟ آیا تغییرات چندباره کتب درسی باید نتیجهاش این باشد؟ کتابهای دهههای پیش با آن بضاعت و مشکلات بهتر نبود؟
سرعت تغییرات کتاب از تغییرات وزرای آموزشوپرورش بیشتر بوده و این در حالی است که اغلب آموزگاران و والدین نسبت به این قضیه ناراضی هستند.
عدم آشنایی خانوادهها با محتوای درسی و سردرگمی دانشآموزان در حل تمرینات، بهناچار خانوادهها را به سمت کتابهای کمک آموزشی سوق داده است.
کتابهای رنگارنگ کمکدرسی جز سنگینی کیف بچهها و سنگینشدن هزینه تحصیل و تنبلی آموزگار و دانشآموز چه عایدی داشته است؟ مگر درآمدهای کلان موسسات و انتشارات آموزشی که امیدوارم با مولفین کتاب درسی هم پیاله نباشند!
کاش به جای این هزینههای تحمیلی و تغییرات گاه و بیگاه کتب درسی در جاهایی دیگر همچون تغذیه سالم مدارس، تجهیز آزمایشگاه، وسایل کمک آموزشی و ورزشی هزینه شود تا مدیران مجبور نشوند به بهانههای مختلف از دانشآموزان پول بگیرند و مسوولین تکذیب کنند!